دستنوشته های پیرمرد

دستنوشته های پیرمرد

دستنوشته های علمی، فرهنگی، سیاسی و حرف های دل یک پیرمرد
دستنوشته های پیرمرد

دستنوشته های پیرمرد

دستنوشته های علمی، فرهنگی، سیاسی و حرف های دل یک پیرمرد

می خواهم اغتشاشگر باشم

می خوام بلند فکر کنم. یا بهتر بگم بلند فکر کنیم.

نمی دونم چی شد یاد "خس و خاشاک" افتادم. شاید به خاطر اتفاقات دنباله دار بعد از انتخابات دهم کشورمون بودش. نتایج گوگل خیلی برام جالب و از طرفی تعجب آور . اذهان عمومی هنوز همون تعبیر اشتباه و رو دارن. یادمه اون روز که با مهدی و هادی رفتیم میدان ولیعصر، بنده خدا گفت "در انتخابات ایران40 میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیین کننده اصلی بوده‌اند، حالا چهار تا خس و خاشاک این گوشه ها کاری می کنند بدانید این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنان نخواهد گذاشت". [1] [2]

عجیبه که چطوری سوار افکار عمومی شدن. اگه خودم اونجا نبودم شاید خودم باورم میشد.

انصافا اونقدر خوب برنامه ریزی کردن که فرق بین راست و دروغ مشخص نیست. اونقدر هزینه صرف برنامه های کثیفشون کردن که مرز حقیقت و غیرش از بین رفته،  ولی کور خوندن. ما هستیم. هر چند کم (بیشمار نیستیم) ولی استوار تا آخرین قطره خون.  

می خواهم اغتشاشگر باشم. می خواهم ساختاری که بیگانگان و قسم خوردگان به براندازی نظام جمهوری اسلامی عزیزمان رو، طراحی کردن، بشکنم ونقش بر آب کنم.

به ساده ترین بیان، گام اول آگاهی وشناخت ، دوم برنامه ریزی و گام سوم اجرا.

دوستان و دوستداران محمود احمدی نژاد، میر حسین موسوی، محسن رضایی و مهدی کروبی، بیدار باشید. دشمن در حال نفاق و تفرقه افکنی هست.که تا اینجا موفق بودن.

حق پیروز است.