دستنوشته های پیرمرد

دستنوشته های پیرمرد

دستنوشته های علمی، فرهنگی، سیاسی و حرف های دل یک پیرمرد
دستنوشته های پیرمرد

دستنوشته های پیرمرد

دستنوشته های علمی، فرهنگی، سیاسی و حرف های دل یک پیرمرد

هنوز که تحریمیم !

چندی پیش از طرف یکی از دوستان عزیز قدیمی پر تلاش و زحمت کش در حوزه فناوری اطلاعات یک پیامک  گرفتم که نوشته بود " تبلیغات در گوگل رفع فیلتر شد".


بسیار خوشحال شدم . اون هم  از چند جهت. اول اینکه تحریم های یک طرفه غرب در حال بر چیده شدن بود. دوم اینکه فضای کسب و کار فناوری اطلاعات ایرانی ها هم وارد تجارت جهانی خواهد شد. سوم  و از همه مهم تر اینکه منم از این سرویس تبلیغ در گوگل استفاده میکنم. ( آخه بازدید کننده نداره سایت من. الان دارم به ضرب و زور  داد زنهای معرف منطقه انقلاب بازدید کننده جذب میکنم).

تصمیم گرفتم

ادامه مطلب ...

تقدیم به بهترین دوستم

تقدیم به بهترین همراهم. بهترین دوستم.  جشن تولد ۵ سالگیتو بهت تبریک میگم. نگی قدر شناست نبودم ! نگی یادت نبودم. تو مونس من بودی . تو یار من بودی. توی سرما گرما. توی خوشحالی و ناراحتی . خنده و گریه. کار و تفریح . همه چیز منو میدونی تو . همیشه با تو فکر میکردم. با هم کاراهای خیلی بزرگی کردیم. تجربه های زیادی باهم داشتیم. هیچ وقت اذیتم نکردی. هیچ وقت تنهام نذاشتی. چقدر دیگران بهت فخر فروختن. خم به ابروهات نیوردی.  

می دونستی همیشه به تو نگاه میکنم. حداقل نصف روزمو پیشمی. از خدا چی دیگه باید میخواستم ؟  

همیشه کنارم بودی. توی بی پولی ها و پول داری ها. بدهی و طلب های منو تو فقط میدونستی. میدونسی چی تو سرمه. چی کار کردم و چی کار میخوام کنم. فکر کنم تنها کسی که همه آرزوهامو میدونه تویی.

هم ردیف های مثل تو ، همراه های دوستان و آشنایان الان دیگه فرق کردن. یا از مد رفتن. ولی تو هنوز مثل روز اولتی.  با سختی های زمانه کنار اومدی هر چی خواستم و خواستن برآورده کردی.  

ای مونس و همدمم. تو دیگه هر وقت خواستی میتونی استراحت کنی. وقت بازنشتگیته. ولی این تصمیم رو میزارم اختیار خودت.  

 

 

Acer - Aspire 4710

از " پلاک فا " تا " هادی نت "

یه اشتباهی کردیم به پیشنهاد دوستان و فعالان سایبری چند سال پیش "پلاکفا " که راه افتاد ما هم هجرتی داشتیم که عاقبت بخیر هم نشد.
ما که پیرمرد، نه دست نوشته وزین و پر باری بود تو وبلاگ مون اونجا، نه جستار ادبی فاخر ولی هر چی بود، دل نوشته ما بود. ما اشتباه کردیم ، جوانی کردیم ، که اعتماد کردیم. الانم پشیمان و نادم در صورت امکان چهره ام شطرنجی.

پنج یا شش ماه پیش متوجه شدیم " پلاک فا" یی در کار نیست دیگه. مثل این شرکت کلاه برداری ها هستن که یه شبِ جمع میکنن میرن، ظاهرا این طوری شده بود که  اصلا باور نمی کردم. شاید شناختی کمی که از " احسان پارسا مهر " داشتم به فکرم خطور نمی کرد این طوری بزاره و بره. معرفت بچه حزب الهی این بود صادقانه یه ایمیل میزدن به کاربران و میگفتن بک آپ بگیرید.

خلاصه خدا خیرش نده، ما کم کم داشتیم کنار میومدیم با تعطیلی پلاک فا که امروز برام دعوت نامه هادی نت " شبکه محبان اهل بیت علیهم السلام" اومد که داغم تازه شد. من نمیدونم عاقبت این هم شبیه پلاک فا میشه یا نه ولی اونقدر به هیجان اومدم که با توجه به مشغله کاریم اومدم این متن رو اینجا زدم.  

     

 

پ.ن: درسته سواد درست و حسابی نداریم ولی این دوتا سرویس با هم فرق دارن 

(از پلاکفا تا هادی نت)

حق الناس را دست نزن

حق الناس را دست نزن ؛ مصمم باش .عاشق تصمیمت باش ... آن وقت است که محال پا به فرار میگذارد. 

این جملات یک ایرانی موفق بود که بر سر در دفترش زده .

حق الناس از تنها موضعاتی هست که باید تو زندگی خودم بهش بیشتر توجه کنم. شاید رعایت همین موضوع باعث شد خیلی از کارها و فعالیت های سال گذشته رو کنار بزارم تا شبه هایی برام به وجود نیاد. علی الحساب شروع جدید ، به امید حق تعالی در راستای حکمت الهی خواهد بود. 

 یه جمله هم من دارم که یه کمی شبیه جمله بالا که برای حسین ثابت بود این برای عباس محمدخانی هست : نمیشه ، همیشه میشه. 

 تغییر و تحولات اساسی در راه است هر چند آرام و آهسته.

 

بروز هستیم.

شهیدان زنده اند، الله اکبر

 شهادت، به آسمان رفتن نیست، به خود آمدن است. 

 نزدیک عملیات بود. میدانستم دختردار شده . یک روز دیدم سر پاکت نامه از جیبش زده بیرون. گفتم : این چیه ؟ . گفت : عکس دخترمه. گفتم: بده ببینمش. گفت: خودم هنوز ندیدمش. گفتم چرا؟ . گفت : الان موقع عملیاته. میترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده. باشه بعد! 

خوشبختی و سعادت بزرگترین آرزوهای آدمی بوده. 

توی زندگی نیاز به شاخص داریم تا گم نشیم. یادمون نره کی بودیم، الان کجاییم و کجا میخوایم بریم.  قرآن و عترت بهترین شاخص ما هست. شهیدان  ترجمه این دو اند و شهادت فعل عمل کردن به  آنها . در راه شهادت گام برداشتن یعنی سعادت. و سعادت تنها در رسیدن به معبودمون حاصل میشه.

 شهادت: 

یک آرزو / حس پاکی / حس دوست داشتن / حس قشنگی/ عاشق / غیرت / بزرگ / تشنه حقیقت .

به آسمان رفتن : 

هجرت / نور/ ملکوت / عظمت / عاشق / معاد / حس سبکی / پرواز / عرش / بی انتها و بی پایان.

 به خودمان آمدن: 

انسان / خواب غفلت / عاشق  / کوردلی / نا بینایی / غرور / فرش / تجربه / جایزالخطا / رقابت .

 و شهادت به آسمان رفتن نیست،که به خود آمدن است.

آنها زنده اند، چون راهشون زندس. الله اکبر.  

شهید مهدی زین الدین

هر چه که بیند دیده خدایش آفریده

 همون موقع که اسم وبلاگمو از "کار یعنی ... " به "دستنوشته های پیرمرد" تغییر دادم، تصمیم گرفتم موضوعات،افکار و مخیلات ذهنیم رو از مقوله تخصصی کار به همه چیز ارتقاء بدم.

هر چه که بی ندیده خدایش آفریده ، اینجا خودشو نشون میده. یکی از دوستان پیشنهاد کرد که حالا که قراره پیرمرد باشی بیا عکس پیرمردیتو هم بزن. نرم افزاری که در اختیارم قرار داد سن ۵۰ سالگی منو این طوری پیش بینی کرد. اگه قسمت باشه و خدا عمری با ما بده این مدلی میشیم. 

جالبه،برای چند نفر این تغییر رو انجام دادم ولی خیلی خوششون نیومد عکس ۲۰ سال پیرتر شدنشونو ببینن. این نرم افزار یه نکته جالب داره (ضعف) که موهای آدما رو دست کاری نمیکنه. احتمالا دیگه تا اون موقع کچل میشیم. از دوستان هر کی خواست به من زحمت بده، با کمال میل قبول میکنم و شما رو هم پیر میکنم البته نه از راه حرص دادن، خرجش یه عکسه. 

      

سالی که نکوست از بهارش پیداست

سال ۸۸ آخرین نفس هاشو داره میکشه. سالی که نکوییش از اصلاح الگوی مصرفش شروع شد. به ما گفته بودن در استفاده از فرهنگ خارج نشیان اصلاح انجام بدیم و الگویمان را عوض کنیم. خدا رو شکر میکنم که حداقل برای من مسجل شد که الگوی مصرفمان در فرهنگ و سیاست میلنگید. سالی پر خیر و برکت. سالی که مرز بین خیر و شر برایم واضح گردید. اتفاقات شرینو تلخی داشت که همه اش باعث بزرگتر شدمون شد. از ۲۲ خرداد روز حماسه ملت ما شروع شد و تا ۲۲ بهمن روز براعت از مشرکین و بدخواهان ایران و تا ظهور امام زمان(ع) ادامه دارد همه اش شور انگیز بود.هر وقت به ۹ دی و ۲۲ بهمن فکر میکنم یاد آیه ۸۱ سوره اسراء از قرآن میوفتم

جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا:
حق آمد و باطل از میان رفت؛ بیقین باطل از میان رفتنى است . 
 عجب سال با برکتی که آخرین نماز مغرب و اعشایش یک سال برایم طول کشید. امسال قسمت نشد پنج شنبه آخر سال را گلزار شهدا باشم ولی قطعه ۲۶ حسین قدیانی بودم. خیلی بیشتر دلم گرفت وقتی دوستی حدودای ظهر این اس ام اس رو برام فرستاد. «سلام؛ شما مزار شهدا هستید ؟ به نظر اومد سر ۷۲ تن دیدمتون» .دلم گرفت که نبودم ولی خدا را قسم دادم که حضورم را در ادامه راه شهدا استوارتر گرداند.

در پایان هم با چند بیتی از اشعار امام خمینی(ره) و چندتا دعا به پیشواز سال نو میرویم: 

باد نوروز وزیدست به کوه و صحرا  /  جامه عید بپوشید چه شاه و چه گدا

بلبل باغ جنان را نَبُود راه به دوست  / نازم آن مطربِ مجلس که بُوَد قبله نما  

 

خدایا تا ما را مبخشیدی از این دنیا مبر. 

خدایا به ما توان شاد زیستن عطا فرما. 

خدایا به برکت این ساعت ها و ثانیه ها  ملت ما را از نگاه بدخواهان و دشمنان مصون بدار.  

خدایا هر چه دارم در راه تو میدهم و قسمت میدهم ما را از سربازان آقا امام زمان(عج) قرار بدهی.

آمین

 

عیدتان مبارک

چه زیبا گفت

می خواستم زندگی کنم  راهم را بستند
ستایش کردم گفتند خرافات است
عاشق شدم گفتند دروغ است
گریستم گفتند بهانه است
خندیدم گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید میخواهم پیاده شوم


                           دکتر علی شریعتی